ما و خونمون
پسرم این روزا که شما تو دل مامانی هستی بابایی سخت مشغوله تا هرچه زودتر بریم خونه ی خودمون.اخه میدونی هنوز خونمون نیمه سازه و ما خونه مامان جون زندگی میکنیم فعلا.به قول خودم آواره ایم فعلا.ولی امیدوارم جای شما راحت باشه و ایشالا هرچه زودتر بریم خونه خودمون.بابایی که میبینی درمورد کار حرف میزنه واسه اینه که همه فکرش تموم شدن کار خونمونه.ایشالا تا اومدن شما همه چی درست میشه.این استرس ها هم از بابایی دور میشه.قربونت برم.راستی امروز بابایی هواسش نبود یکم شمارو فشار داد.شما ببخش ذوق زده شده بود.باباهه دیگه......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی